ائتلاف ها و روابط میان نیروهایی که با دربار در رفت و آمد بودند بسیار دارای اهمیت بود. در این میان اینکه اسدالله علم در کدام طرف بازی قرار بگیرد برای موافقان و مخالفان او از اهمیت بسزایی برخوردار بود...
اولین اقدام مهم فرهنگی علم در دوران وزارت دربار، برگزاری جشن تاجگذاری شاه و فرح در چهارم آبان 1346 بود. علم به عنوان وزیر دربار مدیریت اصلی این جشن را برعهده داشت. با برگزاری جشن تاجگذاری یکی از آرزوهای چند 10 ساله شاه برآورده شد و در این میان شاه بیش از هر کس دیگری مدیون وزیر دربارش اسدالله علم بود که توانسته بود به نحو دلخواه این مراسم را برگزار ...
در میان نخستوزیران محمدرضاشاه هیچکدام به اندازه اسدالله علم نسبت به قدرت و جایگاه روحانیت از خود بیتوجهی نشان نمیدادند و شاید اعتماد بیش از حد او به دوستی دیرینهاش با شخص شاه در این مساله بیتاثیر نبود. شاه، پس از آنکه با سپردن تضمین های لازم نظر مثبت دولت امریکا را به انجام اصلاحات امینی توسط خود جلب کرد، اسدالله علم را به جای امینی به نخستوزیری ...
امام خمینی همچنین تلگرافی برای اسدالله علم نخست وزیر فرستادند که در قسمتی از آن چنین آمده بود : « اگر گمان کردید میشود با زور چند روزه ، قرآن کریم را در عرض اوستای زرتشت ، انجیل و بعض کتب ظاله قرار داد ... ، بسیار در اشتباه هستید . و ..
پدیده حجاب و چادر اسدالله علم را گرفتار هراس کرده است. او در بازگشت از شیراز به شاه می گوید: چیزی که دیروز خیلی باعث تعجب من در دانشگاه پهلوی شد مشاهده زیادی دختر چادر به سر بود. وقتی که غلام رئیس دانشگاه بودم، دختر چادر به سر را مسخره میکردیم. یک نفر هم برای نمونه پیدا نمیشد.
نامه رسمی اسدالله علم وزیر دربار به نعمت الله نصیری (سپهبد) رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور راجع به درخواست سردارفاخر حکمت برای اقاله خانه اش و پرداخت ده میلیون ریال به ساواک
بیچاره ناصر عامرى دبیرکل سابق حزب مردم که یک ماه قبل در اکسیدان (تصادف) اتومبیل کشته شد، آنقدر عاجز شده بود که دائماً التماس مى کرد: یا بکش، یا چینه ده، یا از قفس آزاد کن!... بعد اشخاص مختلف حاضر در جلسه، منجمله دبیرکل حزب مردم، پان ایرانیست و ایرانیان صحبت هایى کردند و حسن استقبال فراوانى شد...
علاوه بر تشریفات و مهمانیهای مستمر و علاوه بر ملاقاتهای مردم و راهانداختن کار آنها و رساندن عرایض آنها به شاهنشاه من به طور رسمی، تا آن جا که حافظهام حکایت میکند، این کارها را دارم.
شرکت انگلیسی کاستین، در چابهار، برای ساختمانهای عادی، غارت است که ما با آنها منعقد میکنیم؛ یعنی آنها ما را غارت میکنند. به دقت گوش دادند، ولی چیزی نفرمودند..
والاحضرت اشرف در یک معامله زمین شرکت کردهاند که ناباب و ناپاک از آب در آمده باعث کدورت خاطر شاه شده. فرمودند به خواهرم بگو شما چه لزومی دارد از یک طرف در کارهای کثیف شرکت کنید و از طرف دیگر بنیاد اشرف پهلوی درست کنید؟ آخر این چه حرکاتی است که میکنید؟ بر فرض بنیاد اشرف درست کردید، مردم نخواهند پرسید که شما فلان مبلغ را از کجا آوردهاید؟
اصولاً در مورد اسدالله علم باید بگویم که او نمونه یک نامرد واقعی بود و به هیچ نشانه مردی و مردانگی پایبند نبود و حتی موقعی که زنش به او گفته بود چرا این همه دوست دختر میگیرد و به او خیانت میکند علم در پاسخ به او گفته بود تو هم آزاد هستی که دوست پسر بگیری و خوش باشی!
اسدالله علم جهت مقابله با نشریات و کنترل فعالیتهای آنها دوست دیرینهاش جهانگیر تفضلی را به عنوان سرپرست انتشارات و تبلیغات منصوب کرد. تفضلی در این راه با بهانههای واهی نشریات ضد دولتی را توقیف کرد و صرفاً به جرایدی اجازه فعالیت داد که در چارچوب برنامههای دولت علم گام برمیداشتند. از سوی دیگر تفضلی با توجه به منصبش تبلیغات دامنهداری را به نفع علم....
اسدالله علم جهت مقابله با نشریات و کنترل فعالیتهای آنها دوست دیرینهاش جهانگیر تفضلی را به عنوان سرپرست انتشارات و تبلیغات منصوب کرد. تفضلی در این راه با بهانههای واهی نشریات ضد دولتی را توقیف کرد و صرفاً به جرایدی اجازه فعالیت داد که در چارچوب برنامههای دولت علم گام برمیداشتند. از سوی دیگر تفضلی با توجه به منصبش تبلیغات دامنهداری را به نفع علم....
تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در مهر ۱۳۴۱ در کابینه امیراسدالله علم از جمله مهمترین اقدامات آمریکاییها در مهندسی فرهنگ ایرانی و نفوذ فرهنگی محسوب میشود.
محمدرضاشاه پس از اینکه همان دو حزب ساختگی «بله قربان گو» و « البته قربان گوی» ایران نوین و مردم را نیز تحمل نکرد، سعی داشت با تحمیل حزب رستاخیز نوعی جناح بندی مضحک نمایشی را در درون حزب کنترل و مدیریت کند.
آقای علم گفته که هر وقت ماشین سفیر انگلیس آمد، جای خودت را به او بده؛ اگر ایشان هم نمیگفت، ما باید بدانیم که انگلیسها اربابان ما هستند؛ باید به ایشان احترام بگذاریم.
امیر اسداله علم نخست وزیر به دلیل آگاهی از بدبینی و نفرت مردم نسبت به خود کمتر در اجتماعات شرکت میکرد و یا در صورت حضور، زودتر از موعد مقررو با ترس خارج میشد.